جدول جو
جدول جو

معنی رکن الدین کرمانی - جستجوی لغت در جدول جو

رکن الدین کرمانی
(رُنُدْ دی)
ابن رفیع الدین کرمانی که پدر و پسر هر دو شاعر بودند. رکن الدین از گویندگان قرن هفتم هجری قمری و دانشمندی پرهیزگار و معاصر حمدالله مستوفی بود. مستوفی در مدح اوشعری سروده و فرستاده است به مطلع زیر:
جهان فضل و هنر جان نطق رکن الدین
زهی نظیر تو چشم زمانه نادیده...
(از تاریخ گزیده چ ادواردبراون ص 818، 819).
رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 حاشیۀ ص 11 و ریاض الجنه نسخۀ خطی کتاب خانه نخجوانی روضۀ 5 قسم 2 ص 831و تذکرۀ روز روشن صص 255- 256 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رُنُدْ دی)
رکن الدین کرمانی حنفی، مکنی به ابوالفضل. وفات وی بسال 543 هجری قمری بود. او راست: 1- فتاوی ابوالفضل. 2- شرح مختصر الکرخی 3- الایضاح 4- التجرید. (یادداشت مؤلف)
شیخی از خاندان خواجه رشیدالدین فضل الله است و به وزارت ساتی بیک مغول 739- اوایل 741 هجری قمری) در تبریز رسید. (از تاریخ مغول ص 356)
باربک شاه بن محمود از سلاطین بنگاله (اخلاف مبارکشاه) (جلوس: 846 هجری قمری = وفات: 879 هجری قمری). (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام)
مودود، آخرین امیر از ارتقیان کیفا (جلوس: 619. = 1222 میلادی وفات: 629 هجری قمری = 1231 میلادی). (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام)
کیکاوس از حکام بنگاله از اخلاف محمد بختیار (جلوس: 691 هجری قمریوفات 702 هجری قمری). (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام)
لغت نامه دهخدا